ساینای عزیزساینای عزیز، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

سیمرغ زندگیمون

پرنسس بعد از یک سالگی

. عاشق این گاو شدی کلی با هاش بیتکو بیتکو می کنی.راستی محمد صالحم از نزدیک دیدی کلی باهم بازی کردین.عکسم هست اگه شد می زارم. دستتو میگیری و تن تن راه میری. عاشق هندونه و غذا های هستی که مامان واست درست می کنه سیب زمینی هم تازگی ها البته سرخ شده می خوری.ماکارونی و کتلت انگشتی رو خیلی دوست داری میبینید دخترم خیلی خانوم شده.فکر کنم دندونای نیشم به زودی بیان. اینم مدل راه رفتنت.عشقمی گلم دوستت دارم       ...
13 خرداد 1392

روز پدر پرنسس

این اولین سالی که یه پدر واقعی تو خونمونه.ساینا هم یه دختر خوب واسه بابایشه بابا هم که دیگه نگو.عشق و جونش ساینا گلیه. عزیزم روزت مبارک.ممنونم از این که همیشه اینقدر مهربون و خستگی ناپذیر در کنار ما هستی.همیشه با اون لبخند زیبا وارد خونه میشی و منو ساینا رو شاد می کنی خیلی خیلی زیاد دوستت دارم عزیزم.اولین بابا بودنتم مبارک عشقم ...
4 خرداد 1392

تولد پرنسسم

تولد ساینا جونم رسید.و ما یه مهمونی خیلی خوشگلو کوچولو واسش گرفتیم.روز شنبه چون روز یکشنبه که تولد ساینا خانوم 29 اردیبهشت بود باید واکسن میزد ما گفتیم ممکنه اذیت شه.مهمونی رو بیرون گرفتیم .چون که امسال شرایطشو نداشتیم توی خونه باشه البته جای همه نی نی وبلاگی ها خالی خیلی خوش گذشت توی مهمونی .مامان جون اینا و بابابزرگ و همین طور سه تا نی نی خوشگل علی رضا جون تانیا خانوم و زهرا جون هم بودن.عکس همه رو میذارم اما اول باید آماده شه.فعلا عکسای که هست رو توی ادامه مطلب ببینید فعلا همینه تا عکسای بعدی اماده شه ...
30 ارديبهشت 1392

تولدت مبارک

دوستت دارم به وسعت تمامی حرفهای عاشقانه عشاق اما مادرانه... مادرانه و بی منت بی دلیل و بی علت دیگر بهارم با وجود تومعنا دارد و اردیبهشتم با تو زیباست زیبایم   ...
30 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

اینم 16 مهر که ساینا خانوم به مشهد رفته بود البته سالگرد ازدواج مامانو بابا هم بود و تقریبا 4 ماه و نیمش بود.فدات بشم گل خانوم ...
26 ارديبهشت 1392

پرنسس میخواد راه بره

این عکس که یه کم هم تاره مربوط به زمانیه که ساینا واسه اولین بار تونست بدونه کمک وایسه منم زود دوربینو آوردم و عکس گرفتم چون تکون می خورد تار شد.راستی امروزم تولد بابا محمد. منو ساینا هم کلی واسش تدارک دیدیم.میخوایم شام هم ببریمش بیرون نهار دلخواهشم که میگو با سس تارتار درست کردیم که خیلی خوشحال شد تازه کیک و کادو.... کلی کارا کردیم با پرنسسم چون اولین تولد که دخترکم هم توش حضور گرم داره عزیزم منو دخترکم خیلی دوستت داریم امیدوارم همیشه کنار ما باشی تولدت مبارک ...
21 ارديبهشت 1392

ساینا دیگه بزرگ شده

دخترکم دیگه داره یک سالت میشه عزیزم تقریبا 7 روز مونده سال گذشته حالا من داشتم آخرین روزهای با هم بودنو سپری می کردم که خیلی هم مشکل بود بی خوابی های شبانه. فشار خون بالا .کلی هم بادکنک شده بودم که بابا همش بهم میگفت کیک یزدی اما گذشت چقدر هم زود گذشت عزیزم و تو حالا یک ساله که عضو خونواده کوچیک ما شدی.تمام شیرین کاریهات رو تا جای که تونستم ثبت کردم اونقدر منو بابا ذوق تو رو داشتیم که 50 روزگیت بردیمت آتلیه یادش بخیر راستی عکسای آتلیه 10 ماهگیتم آماده شده تونستم واست توی وب میذارم. منو بابا به عشق تو نفس میکشیم تولدتم یک هفته رودتر مبارک ...
21 ارديبهشت 1392