بای بای شیر مامان!
ساینا جون خانومم با شیر مامان یا به همون زبون خودش جی جی خداحافظی کرد.آخه یه مدت بود که خیلی به من وابسته شده بود.یعنی از شب تا صبح درگیر این قضیه بودیم منم با دکترش صحبت کردم اونم گفت شبها نباید بخوره.ما هم گفتیم چه کاریه کلا نخوره آخه اینطوری هم من اذیتم هم ساینا با بابای تصمیم گرفتیم که شما دیگه با این قضیه بای بای کنی. از اول هفته پیش وعده های روز رو کم کردیم تا اینکه از روز شنبه کلا قطع شد.صبح دیروز واسه آخرین بار هفت صبح خوردی بعدم تا نه خوابیدی وقتی بیدار شدی با مرضیه جون و کوثر رفتیم خانه اسباب بازی ظهر که برگشتیم خیلی بهانه گرفتی بازم شال و کلاه کردیم رفتیم پیش بابای.ساعت 2 اومدیم و شما بازم ناراحت بودی اما بمیرم واست ساعت 3 تسلیم ش...
نویسنده :
مامان سحر
15:04